ابو الفضل صبحی مهتدی
 
 چگونه به مطالعات فرهنگ مردم و مردم شناسی وارد شدم 
 
اگر عاشق انسانشناسی ، مردم شناسی و شناخت فرهنگ اطراف و جوانب خود نیستید ، و در شرایط حقیقی مطالعات آن قرار ندارید بهتر است وارد این کار نشوید ؛ و اگر « باری به هرجهت » وارد این کار شده اید هرچه زودتر آن را رها کنید که گفته اند :
هرجا جلوی ضرر را بگیری منفعت است !
آنهم نه فقط ضرر به شخص خودتان بلکه ضرر به مردم ، مملکت ، و مفهوم و مرام مردم شناسی در سراسر جهان ! .
مردم شناس یا مترجم و مامور در ذوب شدن در فرهنگ بیگانه ؟
آنکسی که مردم کشور خود ، شهر و دیار خود ، محلٌه و محل کار خود و حتی نزدیکترین همراهان و همقطاران خود را نمی شناسد و فقط تاریخ و نظراتی از مردم شناسان سایر کشورهای جهان را می داند و برای دیگران ترجمه می کند، مترجم است و نه مردم شناس ! ، منتهی مترجمی به بهای از دست دادن وقت و هزینه ی خود و اگر مثلا" استاد یا پژوهشگر و مسوول مردم شناسی دانشگاه باشد به بهای اتلاف وقت و هزینه ی مردم : اتلاف بسیار بیت المال در برابر منفعتی که اگر معکوس نباشد اندک است ... و می تواند مخاطب این مصراع باشد که :
عرض خود می بری و زحمت ما می داری ! 
حالا ممکن است « باری به هرجهت » به این راه افتاده باشیدو عاشق و معتادش هم شده باشید و در این معنی ضرر یا چندان ضرری هم به خود و دیگران نمی زنید . خوب ، حالا اگر اینطور است به اصطلاح در یک مسیر هستیم و هردو مسافر عشق : رفیق .

از زمستان 1335 سر از کتابخانه ی بزرگ شهرمان ، یعنی کتابخانه ی وزیری ، درآوردم و در پی کتاب های مقتضی آن سنٌ و سال که شعر و تاریخ و قصٌه های کوتاه و تمثیل و مثل و انواع آنها بود جذب قلمروئی شدم که بعد ها فهمیدم فولکلور نامیده می شود . از آن دوره تا حوالی سال 1340  از شنوندگاه پر و پاقرص برنامه های « قصٌه ی ظهر جمعه » فضل الله مهتدی که از رادیو ایران پخش می شد گردیدم که گاه از شنوندگانش می خواست که فلان قصٌه یا فلان قصٌه هائی را که نام میبرد و گاهی نشانی هم می داد اگر بلدند بنویسند و برایش بفرستند . چند قصٌه را به روایت مادر بزرگم نوشتم و برایش فرستادم که قاعدتا" درسال 1341 که توجیه شده بودم میبایست جواب پذیرش یکی - دوتای آنها را بدهد که هنوز هم نداده است ... گویا می خواسته است آنها را در مجلٌدی از کتابهای « افسانه ها... » ی خود چاپ کندکه عمرش کفاف نداده است و از بین رفته اند یا به اشاره و کنایه برخی به تصاحب جانشینش سیٌد ابو القاسم انجوی شیرازی در آمده اند..  

 


صفحه قبل 1 2 صفحه بعد

انسان شناسی ، مردم شناسی و فرهنگ شناسی ایران بزرگ . Anthropology,Ethnology,and Culture of Greater Iran
identification des sources de l'ethnologie d,Iran , et des Bibliographies
درباره وبلاگ

Anthropology,Ethnology,and Culture of Greater Iran . Alireza Ayatollahi با وجود تحصیلات کارشناسی ، کارشناسی ارشد و دکتری مردم شناسی ( در گرایشهای معماری و شهرسازی - فنٌی و اقتصادی ، و فرهنگی ) در دانشگاه پرووانس فرانسه و نهایتا" دعوت به عضویت در هیئت علمی آموزشی دانشگاه شهید بهشتی در سال 1363 و تدریس مردم شناسی فرهنگی در سال 1365 در آن دانشگاه ، اذعان می کنم که در بدو امر مردم شناسی برای من علم نبود ؛ ابدا" علم نبود ؛ بیشتر یک تفنٌن بود : از سال 1335 به جمع آوری فولکلور یا فرهنگ مردم و تاحدودی مردمنگاری آگاهانه و غیر آگاهانه پرداختم . از سال 1345 وسیله ی خود نمائی و کسب شهرت بیشترم می شد و از 1351 اندک در آمدی از این راه . بعدها که در فرانسه به تحصیلات آمایش سرزمین و اقتصاد توسعه پرداختم متوجه شدم که بدون جامعه شناسی در کشورهای پیشرفته و مردم شناسی در کشورهائی نظیر ایران ، مدیریت و برنامه های فنٌی - اقتصادی آنچنان که باید و شاید به اهداف عالی خود نمی رسند . مردم شناسی یک مطالعه است ؛ یک علم به مفهوم حقیقیِ آن نیست ؛ و نتایجی که از مطالعه ی یک مردم شناس به دست می آیند نسبتا" صحیح اند و نسبتا" غلط : نه فقط مردم شناسی ، بلکه تمام علوم انسانی و اجتماعی « نسبی » هستند ؛ و چون ریاضیٌات به پاسخ هائی مطلق نمی رسند . علوم انسانی به همین دلیل روشی جامع و مانع و مسلٌم و مقبول همگان برای مطالعات خود ندارند .هرکسی با سلیقه و دیدگاه خود وارد آنها می شود و روشی پیشنهاد می کندکه باز این روشهای کار هم برخی بیشتر و برخی کمتر مورد قبول و استفاده سایر مطالعه گران قرار می گیرند . ناتوان تر از همه کسانی هستند که به ترجمه روش های مردم شناسی در سایر کشورها می پردازند که غالبا" در شناخت مردم ایران آنطور که باید و شاید کار آئی ندارند . روش و حوزه عمل این مطالعات سبب می شود که برخی « انسان » و به ویژه شیوه رفتار وی را ملاک عمل قرار دهند و به انسانشناسی anthropology معتقد باشند که انگلیسی زبانان دنیای غرب بیشتر در این طیف قرار می گیرند . برخی دیگر معتقدند که چوم اصل شناخت اجتماعی بر « روابط اجتماعی » است بنابر این اصل بر یک اجتماع ( مردم ) و شناخت آن به عنوان یک کل ، یعنی مردم شناسی ethnologie است که فرانسویان و اکثر تحصیلکردگان صادق فرانسه از این طیف اند . فرهنگ می تواند شامل قواعد رسمی و قوانین و مقررات ( که از جمله در جامعه شناسی مورد مطالعه قرار می گیرند )باشد ؛ امٌا چون حاصل رفتار ی عادٌی شده، رسم شده ، سنٌت شده ، و...در میان یک مردم است ، به خصوص در کشورهائی نظیر ایران ، مقتضی روش های شناخت مردم شناسانه است هرچند که اصطلاح فرهنگ شناسی culturologie نیز در دهه های اخیر باب شده باشد . از تدریس در این حوزه ، به خصوص در ایران ، بیزارم ؛ امٌا عاشق و حتی معتاد مطالعات مردم شناسی هستم ؛ و گرچه خود به خود هم به آن می پردازم ؛ امٌا بیشتر دوست دارم که در باره آن با دیگران هم شریک شوم . شما چطور ؟ .
آخرین مطالب
پیوندهای روزانه
پيوندها